خدایا عاشقان را با غم عشق اشنا کن...

گوناگون...از همه جا از همه رنگ

خدایا عاشقان را با غم عشق اشنا کن...

گوناگون...از همه جا از همه رنگ

یک نکته از دکتر علی شریعتی

یک نکته از دکتر علی شریعتی

در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود.
و کلمه، بی زبانی که بخواندش، و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،
و با نبودن، چگونه می توان بودن؟
و خدا بود و، با او، عدم،
و عدم گوش نداشت،
حرفهایی هست برای گفتن،
که اگر گوشی نبود، نمی گوییم،
و حرفهایی هست برای نگفتن،
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند.
حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند،
و سرمایه ماورایی هرکسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقت فرسا،
که همچون زبانه های بیقرار آتشند،
و کلماتش، هریک، انفجاری را به بند کشیده اند،
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند...
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند،
اگر یافتند، یافته می شوند...
و ...
در صمیم وجدان او، آرام می گیرند.
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند،
و اگر او را گم کردند، روح را از دورن به آتش می کشند و، دمادم، حریق های دهشتناک عذاب برمی افروزند.
و خدا، برای نگفتن حرفهای بسیار داشت،
که در بیکرانگی دلش موج می زد و بیقرارش می کرد.
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد؟
هرکسی گمشده ای دارد،
و خدا گمشده ای داشت.
هرکسی دوتاست و خدا یکی بود.
هرکسی، به اندازه ای که احساسش می کنند، هست.
هرکسی را نه بدانگونه که هست، احساس می کنند.
بدانگونه که احساسش می کنند، هست.
انسان یک لفظ است،
که بر زبان آشنا می گذرد،
و بودن خویش را از زبان دوست، می شنود.
هرکسی کلمه ای است:
که از عقیم ماندن می هراسد،
و در خفقان جنین، خون می خورد،
و کلمه مسیح است،
و در آغاز، هیچ نبود،
کلمه بود،
و آن کلمه، خدا بود

 

دکتر شریعتی

برخی از ضرب المثل های ایرانی به همراه معادل انگلیسی آنها

برخی از ضرب المثل های ایرانی به همراه معادل انگلیسی آنها

بى خبرى , خوش خبرى
No news is Best news

 شتر دیدى , ندیدى
You see nothing, You hear nothing

 عجله کار شیطان است
Haste is from the Devil

 کاچى به از هیچى Somthing is better than nothing

 گذشتها گذشته Let bygones be bygones

 مستى و راستىThere is truth in wine

 نوکه اومدبه بازار کهنه شد دل آزارOut with the old,in with the new

 هر فرازى را نشیبى است High places have their precipices

 هرکه ترسید مرد ,هرکه نترسید برد Nothing venture , nothing have

 همه کاره و هیچکارهJack of all trades and master of none

 ارزان خرى , انبان خرى Dont buy everything that is cheap

 آشپز که دوتاشدآش یا شورمیشه یا بینمکToo many cooks spoil the broth

 انگار آسمون به زمین افتادهIt is not as if the sky is falling

 اندکى جمال به از بسیارى مالBeauty opens locked doors

 آدم عجول کار را دوباره میکنهHasty work, Double work

 آدم دانا به نشتر نزند مشتA wise man avoids edged tools

 آدم زنده زندگى مى خوادLive and let live

 آدم ترسو هزار بار مى میرهCowards die Many times Before Their Death

 کس نخاردپشت من جزناخن انگشت منyou want a thing done,do it yourself

 آب رفته به جوى باز نمى گرددWhat is done can not be undone

 آب از سرش گذشتهIt is all up with him

 آب ریخته جمع شدنى نیستDont cry over the spilled milk

 آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیمwe seek water in the sea

 آدم دانا به نشتر نزند مشتA wise man avoids edged tools

 آدم زنده زندگى مى خوادLive and let live

 آدم ترسو هزار بار مى میرهCowards die Many times Before Their Death

 کس نخاردپشت من جزناخن انگشت منyou want a thing done,do it yourself

 آب رفته به جوى باز نمى گرددWhat is done can not be undone

 آب از سرش گذشتهIt is all up with him

 آب ریخته جمع شدنى نیستDont cry over the spilled milk

 آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیمwe seek water in the sea


شرحی بر اثار دکتر شریعتی

طواف

خدا ،قلب جهان است،محور وجود است،کانون عالمی است که بر گردش طواف می کند،و تو در این منظومه ،چه در کعبه ،چه در عالم،یک ذره ای،ذره ای در حرکت،هر لحظه جایی،یک حرکت همیشگی،فقط یک وضعی،و هر دم در وضعی ،هماره در تغییر ،در شدن،در طواف و اما همیشه و همه جا،فاصله ات با او ،با کعبه،ثابت!دوری و  نزدیکی ات بسته به این است که در این دایرهٔ گردنده،چه شعاعی را انتخاب کرده باشی.دور یا نزدیک،ولی هرگز به کعبه نمی چسبی ،هرگز در کنار کعبه نمی ایستی،که توقف نیست،که برای تو ثبوت نیست ،که وحدت وجود نیست ،توحید است.گرداب انسان ها بر گرد کعبه چرخ می خورد و آنچه پیدا است،تنها انسان است ،این جا است که می توانی مردم را ببینی و مرد و زن نبینی، این و آن نبینی ،من و او و تو وآنها را نبینی، کلی را ببینی،جزئی را  نبینی،فرد در کلی انسان حل شده است، فناء فرد است،اما نه در خدا،در ما،در انسان،در مردم،بهتر است بگویم:در امت!اما فنایی در جهت خدا ،برای خدا در طواف خدا! 

**************************************************************************

نیایش

§ رحمتی  کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد.

§ قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار می کنند و نه از آنها که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار میکنند!

§ مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایة «کتاب، ترازو، آهن» استوار کنم و دلم را از سه سرچشمة «حقیقت، زیبائی و خیر» سیراب سازم!

§ در برابر هرآنچه انسان ماندن را به تباهی میکشاند، مرا با «نداشتن» و «نخواستن» روئین تن کن!

§ مرا از همه فضائلی که به کار مردم نیاید محروم ساز!

§ مگذار که ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر مرا با کسبة دین، با حملة تعصب و عملة ارتجاع هم آواز کند!

§ تا به رعایت «مصلحت» «حقیقت» را ذبح شرعی نکنم!

************************************************************************

بسوزم...

چه امید بندم در ابن زندگانی
 که در ناامیدی سر آمد جوانی
 سرآمد جوانی و ما را نیامد
 پیام وفایی از این زندگانی
 
 بنالم زمحنت همه روز تا شام
 بگریم ز حسرت همه شام تا روز
 تو گویی سپندم بر این آتش طور
 بسوزم از این آتش آرزوسوز
 
 بود کاندرین جمع ناآشنایان
 پیامی رساند مرا آشنایی؟
 شنیدم سخن ها زمهر و وفا، لیک
 ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
 
 چو کس با زبان دلم آشنا نیست
 چه بهتر که از شِکوه خاموش باشم
 چو یاری مرا نیست همدرد، بهتر
 که از یاد یاران فراموش باشم
 
 ندانم در آن چشم عابدفریبش
 کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست؟
 ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش
 چنین دل شکاف و جگرسوز از چیست؟
 
 ندانم در آن زلفکان پریشان
 دل بی قرار که آرام گیرد؟
 ندانم که از بخت بد، آخر کار
 لبان که از ان لبان کام گیرد؟

************************************************************************

آزادی و تئوکراسی

  حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگرحکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده ی خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد بلکه رضای خدا را در آن می پندارد؛ گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن ِ راه دین و حق می شمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدائی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است. اما در اسلام چنین بحثی اصولا مطرح نیست زیرا عمال حکومت مذهبی در جامعه ی اسلامی وجود ندارد. سازمانی به نام روحانیت (Clergé) نیست و کسی "روحانی حرفه ای" نمی شود. در اسلام میان مردم و خدا واسطه نیست. هرکس مستقیما با او در تماس است. تحصیل علوم مذهبی در انحصار عده ی خاصی نیست. تحصیل علم بر هر فردی از زن و مرد به قدر لازم واجب است، و اصول اعتقادی مذهب تقلید بردار نیست و تبلیغ مذهبی و اصول اخلاقی یک وظیفه ی عینی و عمومی است و افراد خاصی رسما مامور این کار نیستند. بنابراین آخوند رسمی، روحانیت رسمی، مبلغ رسمی، مقلد رسمی، مفسر رسمی، جانشین رسمی، شفیع و واسطه ی رسمی وجود ندارد. همه سربازند و در عین حال مبلغ خلق و رابط با خالق و متفکر منفرد و مستقل و مسئول اعمال و عقاید و مذهب خویش. این است آن بعد اندیویدوآلیستی و لیبرالیسم انفرادی اسلام که آمریکا افتخار خود را در انتساب دروغین خود بدان مکتب می داند و این است مبنای دمکراسی انسانی که آزادی فرد در برابر قدرت و مرکزیت جامعه تامین می شود.

شمع

***************************************

آخرین فراز زندگی فاطمه به قلم دکتر شریعتی

فاطمه، یک “زن” بود، آن‌چنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش‌های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.
وی در همه‌ی ابعاد گوناگون “زن بودن” نمونه شده بود.

مظهر یک “دختر”، در برابر پدرش.

مظهر یک “همسر” در برابر شویش.

مظهر یک “مادر” در برابر فرزندانش.

مظهر یک “زن مبارز و مسؤول” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌اش.

وی خود یک “امام” است، یعنی یک نمونه‌ی مثالی، یک تیپ ایده‌آل برای زن، یک “اسوه”، یک “شاهد” برای هر زنی که می‌خواهد “شدن خویش” را خود انتخاب کند.
او با طفولیت شگفتش، با مبارزه‌ی مدامش در دو جبهه‌ی خارجی و داخلی، در خانه‌ی پدرش، خانه‌ی همسرش، در جامعه‌اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد.
نمی‌دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.
در میان همه جلوه‌های خیره کننده‌ روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه برای من شگفت‌انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم‌پرواز روح عظیم علی است.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان‌های بزرگش می‌نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهایی‌هایش.
این است که علی هم او را به گونه‌ دیگری می‌نگرد و هم فرزندان او را.
پس از فاطمه، علی همسرانی می‌گیرد و از آنان فرزندانی می‌یابد. اما از همان آغاز، فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می‌کند. اینان را “بنی‌علی” می‌خواند و آنان را “بنی‌فاطمه”.
شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه‌ی دیگر می‌بیند. از همه‌ی دخترانش تنها به او سخت می‌گیرد، از همه‌ تنها به او تکیه می‌کند. او را ـ در خردسالی ـ مخاطب دعوت بزرگ خویش می‌گیرد.
نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم از “بوسوئه” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از “مریم” سخن می‌گفت. گفت: هزار و هفتصد سال است که همه‌ سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت‌ها در شرق و غرب، ارزش‌های مریم را بیان کرده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه‌ ذوق و قدرت خلاقه‌شان را به کار گرفته‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه‌ هنرمندان، چهره‌نگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی‌های اعجاز‌گر کرده‌اند.
اما مجموعه‌ گفته‌ها و اندیشه‌ها و کوشش‌ها و هنرمندی‌های همه در طول این قرن‌های بسیار، به اندازه‌ این کلمه نتوانسته‌اند عظمت‌های مریم را بازگویند که: “مریم، مادر عیسی است”.
و من خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم. باز درماندم:
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه‌ی بزرگ است.

دیدم فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد (ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.

**********************************************************************۸

دردم درد بیکسی بود...

... پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش! در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشک اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی رنجزای گسترده ای. در هراس دم می زنم، در بیقراری زندگی می کنم و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است. هیچ کس، هیچ چیز در اینجا "به خود" هیچ نیست. "بودن من" بی مخاطب مانده است. من در این بهشت، همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم. "تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای!" "کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم...

شریعت پناهی

************************************************************************

دوست داشتن برتر از عشق

 

… آتشهایی که می پزند، آتشهایی که می سازند ؛آتشهای سرد، خنک کننده ،خوب، پاک، روشن،نامرئی، . .. نیرو آن آتش عشق در خدا !! چه کسی به این پی برده است ؟ آتش عشق در روح خدا ، آتشی که همه هستی تجلی آن است ،آتش گرم نیست ،داغ نیست .چرا؟ نیازمندی در آن نیست ،تلاطم در آن نیست، نا استواری ، شک، تزلزل ،

 تردید ،نوسان ، وسواس،اظطراب ... نگرانی ،در آن نیست، اما آتش است ،آتشین تر از همه آتشها .آتشی که پرتو یک زبانه اش آفرینش است، سایه اش آسمان است،جلوه اش کائنات است،گرده خاکستر نازک و اندکش کهکشانها است... چه می گوییم ؟!!!

این آتش عشق در خدا !یعنی چه؟آتش عشق که این جوری نیست ..... پس این آتش دوست داشتن است. آری.        

آتش دوست داشتن است،عجب ! ؟ منهم مثل همه عارف ها و شاعرها حرف میزدم.آتش عشق !؟ آنهم در خدا !؟

نه ، آتش دوست داشتن است که داغ نیست ، سرد نیست، حرارت ندارد؛ چرا؟ که نیازمندی ندارد؛ که غرض ندارد؛ که رسیدن ندارد،که یافتن ندارد،که گم کردن ندارد ، که به دست آوردن ندارد ،که بکار آمدن و بدرد خوردن ندارد...

درمان ریزش موی سر

ریزش مو، علل و درمان

آیا شما هم از آن دسته هستید که موهایتان می ریزد و دلیل و راه درمان آن را نمی دانید؟آیا به پزشک هم مراجعه کرده اید؟یا گمان برده اید ارثی است و به آن توجه نکرده اید؟
قصد دارم تا در این مطلب به ریزش مو، علل آن و راههای درمان آن بپردازم.
سیکل طبیعی رشد مو:
در هر زمانی 10% موهای سر شما در فاز استراحت هستند.بعد از گذشت 2 تا 3 ماه، موهای در فاز استراحت می ریزند و موهای جدید به جای آنها می رویند.این رویش حدود 2 تا 6 سال بعد تمام می شود.در این فاز، هر تار مو، ماهیانه 1 سانتیمتر رشد می کند.
بنابر این ریزش چند تار مو در هر روز به عنوان بخشی از این سیکل طبیعی است.اما بعضی افراد بیش از حد طبیعی ریزش مو دارند که می تواند در کودکان، مردان و زنان باشد.
Untitled-1.jpg

علل ریزش مو:
علل متفاوتی می توانند سبب ریزش مو شوند.از آن جمله می توان به این دلائل اشاره کرد:
بیماری یا جراحی بزرگ: ممکن است حدود 3 یا 4 ماه پس از یک بیماری یا جراحی بزرگ، به طور ناگهانی تعداد زیادی از موهای خود را ازدست دهید که به علت استرس بیماری یا جراحی است و موقتی می باشد.
اختلالات هورمونی: اگر مشکل تیروئیدی داشته باشید، چه پرکاری و چه کم کاری، می تواند باعث ریزش موی شما شود.که با حل مشکل تیروئید، این مشکل هم حل می شود.
ممکن است هورمونهای زنانه( استروژن) یا مردانه( آندروژن) دچار عدم تعادل شده باشند که باز می تواند از علل ریزش مو باشد.متعادل کردن این هورمونها نیز به حل ریزش مو منجر می شود.
هورمون مردانه:هورمون مردانه(تستسترون) که می تواند به دی هیدروتستسترون(DHT) تبدیل شود، یکی از دلائل اصلی است.این هورمون هچنین می تواند توسط آدرنال و پوست سر هم ساخته شود.
چربی پوست سر:اگر پوست سر چرب باشد، ریزش مو بیشتر خواهد بود.
رژیم غذایی:مهمترین عامل ریزش مو، می تواند رژیم غذایی نا متعدل باشد.رژیم غذایی باید حاوی انواع مواد غذایی باشد.برای کاهش ریزش مو، غذای پر پروتئین و آهن کافی، لازم است.همچنین مصرف میوه ها، سبزی های تازه، سالادها و...نیاز است.
استرس:از دیگر عوامل مهم ریزش مو، استرس است.مانند: اضطراب، نگرانی و شوک ناگهانی.
حاملگی: بسیاری از زنان بعد از گذشت 3 ماه از بچه دار شدن خود متوجه ریزش موی شدید در خود می شوند.این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که در زمان حاملگی افزایش مقدار هورمونهای زنانه سبب می شود تا بدن موهایی را که باید می ریختند نگاه دارد و پس از حاملگی که سطح هورمونها نرمال می شوند، موهای اضافه ریزش پیدا می کنند.
داروها: بعضی داروها باعث ایجاد این مشکل می شوند.داروهایی مانند: داروهای ضد انعقاد خون( وارفارین، هپارین و...)، داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد نقرس، شیمی درمانی که برای سرطانها استفاده می شود، استفاده بیش از حد از ویتامین A و قرصهای ضد حاملگی.قطع این داروها به کاهش ریزش مو بسیار کمک کننده است.
عفونت: بعضی از عفونتها مانند عفونتهای قارچی باعث ریزش مو می شوند که با درمان آن با داروهای ضد قارچ، می توان از ریزش مو جلوگیری کرد.
بیماری: در بعضی از بیماریها می تواند روی دهد از جمله در لوپوس یا دیابت.
ریزش مو می تواند از علائم بعضی از بیماریها باشد.بنابراین تشخیص و درمان علت ریزش مو می تواند سبب کشف بیماری و درمان به موقع آن شود.
در بعضی از بیماریهای مزمن هم ممکن است دیده شود.مانند: سیفلیس، تیفوس، آنفلوآنزا، سرماخوردگی مزمن و کم خونی.
مراقبت نا مناسب: کشش بیش از حد موها از علل مهم ریزش مو است.
کمک پزشک به شما:
پزشک از شما سوالاتی در مورد رژیم غذایی، بیماریهایی که دارید یا داشته اید، روش مراقبت از موهایتان و همچنین داروهایی که مصرف می کنید، می پرسد.
اگر زن باشید در مورد سیکل قاعدگی، یائسگی و حاملگی خواهد پرسید.
ممکن است معاینات بدنی هم جهت کشف علل دیگر ریزش مو انجام دهد.در آخر هم ممکن است یک آزمایش خون یا حتی نمونه برداری لازم شود.
درمان:
بستگی به علت ریزش موی شما دارد.
یک رژیم غذایی مناسب با پروتئین کافی، ویتامین B کافی و مس، روی و ید کافی نیاز است.
اگر به دلیل عفونت باشد، درمان عفونت.
اگر به دلیل عدم تعادل هورمونی باشد، متعادل کردن آن.
اگر به دلیل دارو باشد، قطع دارو و جایگزینی آن با دارویی دیگر.
بعضی از داروها هم ممکن است به شما کمک کنند.در این مورد ماینوکسیدیل( Roagine) که بر روی پوست سر استفاده می شود و مردان و زنان می توانند از آن استفاده کنند. و فیناستراید( Propecia,Finpecia) که به صورت قرص است و فقط مردان می توانند استفاده کنند، وجود دارند.
دو داروی دیگر هم مشخص شده است که برای جلوگیری از ریزش مو موثرند اما فقط برای آن استفاده نمی شوند.به نامهای Avodart, Nizoral.
لطفا برای تشخیص دلیل و نوع ریزش موی خود حتما به یک متخصص پوست و مو و زیبایی مراجعه کنید و به طور خود سرانه دارویی را قطع نکنید.حتما با پزشک مشورت کنید.
شستشوی سر با مالش ملایم پوست سر، بعد از شستشو با آب سرد.
استفاده روزانه از روغنهای گیاهی، ماند روغن زیتون و نارگیل و...برای پوست سر.
انشاءالله که همیشه سالم و پیروز باشید.

زندگینامه سعدی

  زندگینامه سعدی شیرازی




شیخ‌ مشرف‌الدین‌ ابن‌ مصلح‌ بن‌ عبدا... شیرازی‌ موسوم‌ به‌ شیخ‌ سعدی‌ از بزرگ‌ترین‌ ستارگان‌ و برجستگان‌ درجه‌ اول‌ آسمان‌ ادب‌ ایران‌ زمین‌ است‌ که‌ با تسلط وصف‌ ناپذیر خود بزرگترین‌ شاهکارهای‌ ادبی‌ ایران‌ را در سرتاسر تاریخ‌ ادبی‌ این‌ کشور خلق‌ نموده‌ است‌. تاریخ‌ زندگی‌ این‌ شاعر و سخن‌سرای‌ بزرگ‌ چندان‌ معلوم‌ نیست‌ و اقوال‌ متعددی‌ در کتاب‌های‌ تاریخی‌ ذکر شده‌ است‌ ولی‌ ظاهرا در بین‌ سالهای‌ 600 تا 610 ه. ق‌ در شهر شیراز به‌ دنیا آمده‌ است‌.سعدی‌ در خانواده‌ای‌ اهل‌ علم‌ و ادب‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود(1) و از اوان‌ کودکی‌ تحت‌ نظارت‌ دقیق‌ پدرش‌ به‌ آموختن‌ علوم‌ و معارف‌ روزگار خویش‌ پرداخت‌. محبت‌ و ارشاد خردمندانه‌ پدر در سال‌های‌ کودکی‌ مشوق‌ این‌ کودک‌ خردسال‌و سرشار از هوش‌ و استعداد بود و وی‌ در مدتی‌ کوتاه‌ به‌ اطلاعات‌ وافری‌ در باب‌ تاریخ‌ و ادبیات‌ ایران‌ دست‌ یافت‌. سعدی‌ در 12 سالگی‌ پدرش‌ را از دست‌ داد و با سرپرستی‌ مادرش‌ تحصیلات‌ خود را ادامه‌ داد. استاد در سال‌ 621ه.ق رهسپار بغداد که‌ مرکز علمی‌ و ادبی‌ بزرگ‌ آن‌ روز جهان‌ اسلام‌ بود گشت‌ ودر مدرسه‌ معروف‌ نظامیه‌ بغداد و دیگر محافل‌ علمی‌ آن‌ شعر مشغول‌ به‌ تحصیل‌ شد. این‌ دوران‌ مواجه‌ بود با هجوم‌ وحشیانه‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ و پایمال‌ گشتن‌ ایالات‌ مختلف‌ ایران‌ در زیر سم‌ اسب‌های‌ این‌ قوم‌ وحشی‌ و درنده‌ خو. زادگاه‌ سعدی‌ اگرچه‌ از تهاجمات‌ مغولان‌ مصون‌ ماند ولی‌ استان‌ فارس گرفتار کشمکش‌های‌ سختی‌ بین‌ احفاد ‌خوارزمشاهیان و اتابکان‌ شد و آرامش‌ و امنیتی‌ که‌ بر شیراز حاکم‌ بود رخت‌ بربست‌. سعدی‌ که‌ در این‌ ایام‌ به‌ خوشه‌ چینی‌ از محضر دو تن‌ از بزرگترین‌ مشایخ‌ بزرگ‌ صوفیه‌ آن‌ روزگار ابوالفرج‌ بن‌ جوزی‌ و ‌شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ سهروردی مشغول‌ بود همزمان‌ با این‌ اوضاع‌ و احوال‌ دل‌ از زادگاه‌ زیبای‌ خود برکشید و به‌ پیروی‌ از روح‌ بی‌آرام‌ و بیقرار خود به‌ شوق‌ جهانگردی‌ عازم‌ سفری‌ دور و دراز گشت‌ که‌ بین‌ سی‌ تا چهل‌ سال‌ به‌ طول‌ کشید. وی‌ در طول‌ این‌ سفرهای‌ طولانی‌ ولایات‌ و ایالاتی‌همچون‌ عراق‌، شام‌ و حجاز را در نوردید و تا شمال‌ آفریقا نیز پیش‌ رفت‌ و علاوه‌ بر مشاهده‌ شهرها و ملتهای‌ مخلتف‌، با مذاهب‌ و فرق‌ گوناگون‌ آشنایی‌ یافت‌ و یا طبقات‌ مردم‌ مخلوط و ممزوج‌ گشت‌. نقل‌ شده‌ است‌ وی‌ در طی‌سفرهای‌ خود حتی‌ کاشمر و هند و ترکستان‌ را نیز در نوردید که‌ البته‌ اکثر محققان‌ فعلی‌ سفر سعدی‌ به‌ این‌ سرزمین‌های‌ دور دست‌ را مردود دانسته‌ و آن‌ را حاصل‌ تخیلات‌ شاعرانه‌ وی‌ می‌دانند. حکیم‌ پس‌ از این‌ مسافرت‌ طولانی‌ و در حالی‌ که‌ از جوانی‌ خام‌ و بی‌تجربه‌ به‌ پیری‌ دنیا دیده‌ و شیخی‌ اخلاق‌گرا با کوله‌باری‌ از تجارب‌ معنوی‌ و افکار ورزیده‌ بدل‌ گشته‌ بود به‌ شیراز بازگشت‌. این‌ زمان‌ که‌ حدود سال‌ 655 ه.ق‌ بوده‌ است‌ مقارن‌ بود با ایام‌ حکومت‌ اتابک‌ ابوبکر بن‌ سعدبن‌ زنگی‌ سلغری‌ ((623 ـ 668 ه.ق‌) و این‌ حاکم‌ اندیشمند درسایه‌ عدل‌ و رأفت‌ خود آرامش‌ و امنیت‌ کاملی‌ را در ایالت‌ فارس‌ حکمفرما ساخته‌ بود.(2) سعدی‌ پس‌ از ورود به‌ شیراز مورد عنایت‌ اتابک‌ ابوبکر قرارگرفت‌ و در شمار نزدیکان‌ وی‌ درآمد. ولی‌ نه‌ به‌ عنوان‌ شاعری‌ ممدوح‌ و درباری‌ بلکه‌ به‌ عنوان‌ مشاوری‌ فرزانه‌ و دانشمندی‌ جهان‌ دیده‌ و قطب‌ صوفیان‌ که‌ با شهامتی‌ شگفت‌ امیر وسایر بزرگان‌ را به‌ عدل‌ و نیکوکاری‌ می‌خواند و با اندرزهای‌ خردمندانه‌ خود سپری‌ شدن‌ روزگار و گذشتن‌ جاه‌ و جلال‌ و تغییر احوال‌ را به‌ آنان‌ گوشزد می‌ساخت‌.(3) حکیم‌ پس‌ از مرگ‌ امیر ابوبکر بن‌ سعد به‌ ارائه‌ پندهای‌ حکیمانه‌ خود به‌ سایر امراء اتابکان‌ فارس‌ و دانشمندانی‌ همچون‌ خواجه‌ شمس‌الدین‌ محمد جوینی‌ صاحب‌ دیوان‌ وزیر هلاکو و عطاملک‌ جوینی‌ و سایرفضلا و دانشمندان‌ عصر خویش‌ پرداخت‌. وی‌ اگرچه‌ در برخی‌ اشعار خود این‌ امرا و بزرگان‌ رامدح‌ و ستایش‌ نیز نمود ولی‌ هیچگاه‌ شیوه‌ شاعران‌ درباری‌ پیش‌ از خود را پیروی‌ ننمود و همواره‌ راه‌ اندرز و نصیحت‌ را به‌ جای‌ اغراق‌ و مضمون‌سازی‌ در مدح‌ در نظر داشت‌. سعدی‌ در این‌ دوران‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را ایام‌ گوشه‌نشینی‌ وی‌ دانست‌ در شیراز شهر محبوبش‌ اقامت‌ گزید و در حالی‌ که‌ در سراسر عالم‌ اسلامی‌ آن‌ روزگار شهره‌ عام‌ و خاص‌ گشته‌ بود به‌ سرایش‌ اشعار خویش‌ و خلق‌ شاهکارهایی‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ پرداخت‌. بوستان‌ اولین‌ اثر بزرگ‌ هنری‌ او بود که‌ آن‌ را درسال‌ 655 به‌ پایان‌ رساند و این‌ منظومه‌ تعلیمی‌ بزرگ‌ را به‌ اتابک‌ مظفر الدین‌ ابوبکر بن‌ سعد زنگی‌ هدیه‌ نمود.سعدی‌ یک‌ سال‌ بعد گلستان‌ را که‌ آمیخته‌ای‌ از نثر و نظم‌ بود به‌ پایان‌ رساند و آن‌ را به‌ پسر ابوبکر به‌ نام‌ سعد بن‌ ابوبکر بن‌ سعد زنگی‌، که‌ سعدی‌ تلخص‌ خویش‌ را از نام‌ وی‌ گرفته‌ است‌، تقدیم‌ نمود. اواخر عمر سعدی‌ در عزلت‌ و گوشه‌نشینی‌ سپری‌ شد و وی‌ در انزوایی‌ چون‌ اعتکاف‌ صومعه‌نشینان‌ خود را وقف‌ مراقبه‌ و شعر نمود; شیخ‌ در این‌ روزها از تجارب‌ فراوانی‌ که‌ در سفرهایش‌ اندوخته‌ بود مواعظی‌ برای‌ پادشاهان‌ و رعایا و شاگردان‌ و ستایندگان‌ می‌فرستاد و به‌ نوبه‌ خویش‌ از خیراندیشی‌، هدایا و معاشی‌ که‌ آنان‌ برای‌ او فراهم‌می‌کردند بهره‌مند می‌گشت‌. این‌ دوره‌ از زندگی‌ نسبتا دراز مدت‌ این‌ شاعر بزرگ‌ در بر گیرنده‌ تصنیف‌ بیشتر اشعارغنایی‌ او اعم‌ از غزلیات‌ و مدایح‌ تعلیمی‌ در قالب‌ قصیده‌ بود که‌ در آن‌ سران‌ و بزرگان‌ را پند می‌داد و وقایع‌ جاری‌ راتفسیر می‌کرد. سخن‌سرای‌ بزرگ‌ ایران‌ در سال‌ 691 ه. ق‌ در شیراز بدرود حیات‌ گفت‌ و در زاویه‌ خود که‌ امروز آرامگاه‌ سعدی‌ یا سعدیه‌ خوانده‌ می‌شد دفن‌ گردید. شهرت‌ شیخ‌ اجل‌ سعدی‌ در دوره‌ زندگی‌ او مرزها را در نوردید و به‌ دورترین‌ مناطق‌ نیز رسید.او که‌ در جوانی‌ نیز به‌ گفته‌ خود شهره‌ آفاق‌ بود پس‌ از سپری‌ نمودن‌ سفرهای‌ طولانی‌ خویش‌ و پیوستن‌ به‌ دربار اتابک‌ ابوبکر و سرایش‌ بوستان‌ و گلستان‌ به‌ شهرت‌ عظیمی‌ دست‌ یافت‌. مهارت‌ غیر قابل‌ توصیف‌ شیخ‌ در آمیختن‌ تجربه‌های‌ تلخ‌ و شیرین‌ و باز نمودن‌ زوایای‌ روح‌ ودل‌ آدمیان‌ با بهره‌گیری‌ از ظریف‌ترین‌ عواطف‌ عاشقانه‌ و توصیف‌ زیبایی‌های‌ طبیعت‌ و لحظه‌های‌ شوق‌ و هجران‌ چنان‌ شکوه‌ و جلالی‌ به‌ او بخشید که‌ حتی‌ در دوره‌ حیاتش‌ نیز آثارش‌ سرمشق‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ قرار گرفت‌ و سخن‌سرایان‌ بعد از او بارها طبع‌ خود را در بوجود آوردن‌ آثاری‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ آزمودند. سعدی‌ در انواع‌ قالب‌های‌ شعری‌ همچون‌ قصیده‌ و رباعی‌ و غزل‌ طبع‌ آزمایی‌ نمود و در هر یک‌ از اقسام‌شعری‌ شاهکارهای‌ بزرگی‌ پدید آورد. شهرت‌ عمده‌ وی‌ در سرایش‌ قصیده‌هایی‌ روشن‌ و روان‌ و ساده‌ و بی‌تکلف‌ است‌ که‌ در این‌ قصاید بیشتر به‌ نعت‌ خداوند و پند و اندرز و حکم‌ و مراثی‌ و مدایح‌ پرداخته‌ است‌. همانگونه‌ که‌ اشاره‌ شد حکیم‌ شیراز شاعری‌ درباری‌ نبود و اگرچه‌ با تعداد زیادی‌ از دربارها تماس‌ داشت‌ ولی‌ هیچ‌گاه‌ از اعتقاد خود به‌آزادی‌ اندیشه‌ و قلم‌ دست‌ نکشید و هرگز دست‌ تکدی‌ پیش‌ کسی‌ دراز ننمود. مدایح‌ او محدود می‌باشند و او روی‌ هم‌ رفته‌ مایل‌ بود قصاید خود را از مواعظ دلنشین‌ و سخنان‌ حکمت‌آموز خطاب‌ به‌ پادشاهان‌ پرسازد. سعدی‌ علاوه‌ بر اینکه‌ درجه‌ مداحی‌ قصیده‌ را کاهش‌ داد به‌ آرایش‌ غزل‌ پرداخت‌ و تحول‌ یکصد ساله‌ غزل‌ را تا پیش‌ از ظهور حافظ،به‌ اوج‌ خود رساند. وی‌ غزل‌ را که‌ بیشتر احساسات‌ شاعر را تعبیر می‌نماید ترجیح‌ داد و در غزلیات‌ پرشورش‌ خود را به‌ دست‌ احساسات‌ عشقی‌ سپرد که‌ به‌ راستی‌ تجربه‌ گردیده‌ است‌. در غزلهای‌ سعدی‌ دل‌ با دماغ‌ و حسن‌ با خرد مبارزه‌ نمود و عشق‌ و ذوق‌ و شور و شوق‌ جای‌ قیاس‌ و نکته‌پردازی‌ و مضمون‌سازی‌ را گرفت‌ و از این‌ روی‌ می‌توان‌ گفت‌ غزل‌ از زمان‌ سعدی‌ در ردیف‌ اول‌ اقسام‌ شعر فارسی‌ قرار گرفت‌. نثر شیرین‌ و روان‌ سعدی‌ که‌ دقیقا برابر با نظم‌ وشعر او بود از دیگر ویژگی‌های‌ منحصر به‌ فرد این‌ شاعر به‌ شمار می‌رود و وی‌ از این‌ طریق‌ بخصوص‌ نثر مسجع‌ و آهنگ‌دار حسن‌ انتخاب‌ و حسن‌ وزن‌ و تناسب‌ خود را وارد زبان‌ فارسی‌ نمود. هنر بزرگ‌ سعدی‌ در نثر مسجع‌ آن‌ بودکه‌ بدون‌ آنکه‌ از شیوه‌ پیشینیان‌ همچون‌ عطار نیشابوری و ابوالمعالی نصرا... منشی‌ در استفاده‌ از جملات‌ مصنوع‌ و پیچیده‌ استفاده‌ کند عباراتی‌ شیرین‌ و گوشنواز و دلفریب‌ و در عین‌ حال‌ ساده‌ و روان‌ به‌ کار برد که‌ شهرت‌ او را دوچندان‌ ساخت‌.(4) از ابتکارات‌ زیبای‌ سعدی‌ در نثر، به‌ کارگیری‌ اشعار و شواهد مناسب‌ در مواقع‌ خاص‌ است‌ که‌ تأثیری‌ جاودانه‌ به‌ سخن‌ او بخشیده‌ است‌ و نمونه‌ آن‌ در گلستان‌ جلوه‌گر است‌. از جمله‌ این‌ شواهد ذکر عباراتی‌ است‌که‌ معنی‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌ را با نظم‌ شیوایی‌ روشن‌ ساخته‌ است‌.(5) از دیگر هنرهای‌ بزرگ‌ استاد سخن‌ ایران‌ بیان‌ حقایق‌ از طریق‌ تمثیل‌ با عباراتی‌ شیرین‌ و کوتاه‌ است‌ که‌ بدون‌ ورود به‌ استدلال‌ و طول‌ مقال‌ منظور نظر خود را بیان‌ داشته‌ است‌. سعدی‌ علاوه‌ بر شعر فارسی‌ در ادبیات‌ عربی‌ نیز تسلط بی‌چون‌ و چرایی‌ داشت‌ و اقامت‌ و تحصیل‌ او دردیار عرب‌ و مطالعه‌ آثار برخی‌ از شاعران‌ و نویسندگان‌ عرب‌ موجب‌ شد که‌ اشعار پخته‌ و رسایی‌ نیز در زبان‌ عربی‌ بسراید که‌ بعدها مورد تحسین‌ شعرای‌ عرب‌ زبان‌ نیز قرار گرفت‌. شیخ‌ اجل‌ آثار بزرگی‌ از خود به‌ یادگار گذاشت‌ که‌ بخش‌ اعظم‌ این‌ آثار شامل‌ غزلیات‌، سخنان‌ موجز و گفته‌های‌ اخلاقی‌ موسوم‌ به‌ صاحبیه‌ و قطعات‌ (رباعیات‌ ومفردات‌) در مجموعه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ کلیات‌ سعدی‌ جمع‌آوری‌ شده‌ است‌. بزرگ‌ترین‌ یادگار هنری‌ این‌ شاعر والامقام‌ دو کتاب‌ جاودانی‌ بوستان‌ و گلستان‌ است‌ که‌ تمامی‌ هنر خود را در این‌ کتابها جلوه‌گر ساخته‌ است‌. گلستان‌ کتابی‌ کوچک‌ با نثر بسیار روان‌ و آمیخته‌ با شعر است‌ که‌ شاعر در یک‌ دیباچه‌ و هشت‌ باب‌ مجموعه‌ داستان‌هایی‌ را روایت‌ می‌کند که‌ در هر یک‌ از این‌ حکایت‌ها به‌ نوعی‌ چشم‌ خواننده‌ به‌ زشتی‌های‌ و زیبایی‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ گشوده‌می‌شود. هر یک‌ از داستان‌های‌ گلستان‌ سرشار از نکات‌ نغز اجتماعی‌ و اخلاقی‌ و ترتیبی‌ است‌ که‌ هر کدام‌ حتی‌ به‌ تنهایی‌ نیز می‌تواند سرمشق‌ زندگی‌ انسان‌ها قرار گیرد. بوستان‌ یا سعدی‌نامه‌ منظومه‌ای‌ در 4500 بیت‌ است‌ که‌ جدای‌ از حمد و ثنای‌ آغازین‌ به‌ ده‌ باب‌ تقسیم‌ شده‌ و اساس‌ و مبنای‌ آن‌ تعلیم‌ و تربیت‌ است‌. شاعر درباب‌های‌ مختلف‌ که‌ هر یک‌ به‌ مضامینی‌ همچون‌ عدل‌ و تدبیر، احسان‌، عشق‌ و شور مستی‌، تواضع‌، رضا، قناعت‌، تربیت‌،عافیت‌، توبه‌ و صواب‌ و مناجات‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌ عقاید گرانبهای‌ خود را که‌ حاصل‌ عمری‌ اندیشه‌ و مطالعه‌ افاق‌و انفس‌ و سیر و سفر و آمیزش‌ با اقسام‌ ملل‌ و نحل‌ و مشاهده‌ وقایع‌ تاریخی‌ است‌ در حکایات‌ و اشعاری‌ زیبا بیان‌ نموده‌ و مجموعه‌ای‌ از بهترین‌ دستورهای‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ و نمونه‌ شیوای‌ فارسی‌ ادبی‌ را بوجود آورده‌ است‌.حکیم‌ مجموعه‌ای‌ از شعر و نثر خویش‌ را نیز در قالب‌ هنری‌ و شوخی‌ و انتقاد به‌ تصویر کشیده‌ که‌ تحت‌ عنوان‌ غزلیات‌، مضحکات‌ و خبثیات‌ در کلیات‌ او جای‌ گرفته‌ است‌. توصیف‌ شخصیت‌ واقعی‌ حکیم‌ سعدی‌ در قالب‌ مقاله‌ای‌ کوتاه‌ کاری‌ دشوار است‌ و تنها می‌توان‌ گفت‌ او یکی‌ از با روح‌ترین‌ و بلند پایه‌ترین‌ بزرگان‌ ادب‌ ایران‌ و جهان‌ است‌ که‌ مشوق‌ بزرگ‌ اخوت‌ و برادری‌ در بین‌ انسان‌ها بوده‌ و بزرگوارانه‌ درصدد اجرای‌ این‌ آرمان‌ بزرگ‌ در بین‌ ملت‌ها گام‌ برداشته‌ است‌.

funny caricatures

سلام دوستان همون طور که قول داده بودم امروز با بخش funny photo در خدمت شما هستیم...

ببینید خواستید نظرم بدید...



ادامه مطلب ...

ایا می دانی؟؟؟

آیا می دانید که ...؟!!
*انسان سالانه بیش از ۱۰ میلیون مرتبه پلک می زند!
*خورشید ۳۳۰۳۳۰ مرتبه بزرگتر از زمینه!
*یک گالن روغن سوخته، می‌تواند تقریبا یک میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند!
*ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند!
*حرف E بیشتر از تمام حروف انگلیسی، در کلمات بکار می‌رود در حالیکه حرف Q کمترین کاربرد را دارد!
*خوردن یک عدد سیب اول صبح، بیشتر از یک فنجان قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود!
*دلفین‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب یک چشمشان را باز می‌گذارند!
*قدیمی‌ترین آدامسی که جویده شده، متعلق به ۹۰۰۰ سال پیش بوده است!
*اسکیمو‌ها هم از یخچال استفاده می‌کنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن!
*سرعت آب دهانی که هنگام عطسه از دهان شما خارج میشود، حدود ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت است!
*۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می‌کشد تا نور خورشید به زمین برسد!
*جویدن آدامس هنگام خوردن پیاز، مانع از اشک‌ریزی شما می‌شود!
*در تایوان بشقاب‌های گندمی درست می‌شود و افراد بعد از خوردن غذا، بشقابشان را هم می‌خورند!
*یک‌چهارم استخوان‌های بدن، در پای او قرار دارد!
*اثر لب و زبان هر کس، مانند اثر انگشت او منحصربه‌فرد است!


شیطان پرستی، تاریخچه، عقاید و مناسک و ارم




شیطان پرستی

یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌‌دانند. شیطان پرستی را در گروه "راه چپ" مخالف با "راه راست" طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی‌ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‌تر بدست می‌‌آورند. لاوییان ها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته می‌شود و عموماً آنها را افرادی می شناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش می‌کنند.

شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونه‌ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می‌بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده گرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می‌کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان می‌دهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی می‌شوند.

تاریخچه

مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که می‌تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که می‌گوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.

• این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهه‌های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشته است).

• با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزه‌های آنها شیطان وجود دارد و در همه جهان‌بینی‌های الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برد و خراب کند.

با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگ‌تر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده. به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزه‌های مخالف ادیان ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است. قدیمی‌ترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب "تکذیب یک کتاب" توسط توماس هاردینگ (1565) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع می‌کند: "در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...". در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان می‌تواند به موارد زیر تقسیم شود:

• یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای "دشمن" یا "تهمت زننده" است. و همینطور نام فرشته‌ای است که مومنین را مورد محک قرار می‌دهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.

• اسلامی: کلمه شیطان در عربی "الشیطان" به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده می‌شود. ابلیس یک جن بوده است که از خدا نافرمانی کرده است لذا من طبع توسط خدا محکوم شده است که به عنوان منبعی برای گمراهی انس و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد.

• مسیحیت: در بسیاری از شاخه‌های مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته می‌شود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شده است. همینطور گفته شده است است شیطان کسی بوده است که به انسان گفته است می‌تواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده است و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب یونانی "دیابلوس" به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به معنای "تهمت زننده" یا "کسی که به ناحق دیگران را متهم می‌کند". واژه Devil از فعلی به معنای "پرت کردن" یا "انتقال دادن" نشئت گرفته شده است. در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الهه است (گرچه این ادعا نادرست به نظر می‌‌آید)
 

شخصیت های بارز شیطان پرستان

آنتوان شزاندر لاوِی مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان و نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی لاویی. وی در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو، ایالت ایلی نویز متولد شد. سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد. پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد. در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد.

عقاید شیطانی

لاوی ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایی‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:

1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7 - اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.

 

نقد شیطان پرستی

گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل می‌گیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.

این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف می‌شود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه‌ها و ادیان ضعیف عمل می‌کند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است.

• بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی می‌کنند. به هرحال آنها ادعا می‌کنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل می‌گیرد.حال گفته می‌شود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته می‌شود که با خداوند مخالفت می‌کند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)

• عالمان مسیحی بر این باورند که نمی‌توان هرگز از شیطان طبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بیفایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگیران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی طبعیت می‌کنند، تلاش می‌کنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده‌اند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا می‌کنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به همراه خواهد داشت.

• شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته می‌شود لاوی در استفاده از لغاط تبحر خواستی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.

• "انسان موجودی اجتماعی است و به انسان‌های دیگر احتیاج دارد". بعضی‌ها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشته‌اند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال می‌تواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، می‌توان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.

• یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی می‌کند، بر شایستگی‌های آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید می‌کنند و انزوا گرایی می‌تواند به سوء استفاده‌های مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلا از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.

فرقه‌های غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروه‌ها به اشتباه به عنوان گروه‌های شیطان پرستی در نظر گرفته می‌شود.به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:

• هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.

• گروه‌هایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند.
تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست مینامنند. این بنیاد گرایان بیشتر دین‌های کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست مینامند.
طبق این تعریف به ندرت از دین‌هایی مانند اسلام و یهود و فرقه‌های مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر می‌شود. چنین گروه‌هایی که دین‌های گذشته را شیطان پرست بنامند بسیار کم است، مانند فرقه مورمون ها یا چند فرقه کوچک دیگر. البته شنیده شده است که بعضا کاتولیک ها، پروستان‌ها را نیز شیطان پرست نامیده‌اند و یا بالعکس ولی چنین خطابی خیلی به ندرت اتفاق می‌‌افتد.
حرکت دیگری که به اشتباه به عنوان شیطان پرست شناخته شده است، گروه‌های هوی متال موسیقی است. گرچه گروه‌هایی وجود دارند که به دلایلی چند از شبیه سازی‌های شیطانی استفاده می‌کنند ولی عمده گروه‌های متال راک ارتباطی با یکی از انواع شیطان پرستی ندارند.

 

منبع : معروف یاران

ادامه مطلب ...

افزایش رتبه در موتور های جستجوگر

نکته برای افزایش رتبه در موتورهای جستجو
 در شرایطی که میلیون ها سایت و وبلاگ در اینترنت بر سر تصاحب جایگاه بالاتر در بین نتایج جستجوگرها
رقابت و مبارزه می کنند، کسب رتبه در موتورهای جستجو کار سخت و دشواری است و کسانی در این میان
توفیق به دست می آورند که برنحوه عملکرد موتورهای جستجو آگاه باشند و خود را با اصول مورد نظر
جستجوگرها سازگار کنند. قطعا شما مقالات متعددی در این زمینه مطالعه کرده اید و مطمئنا یکی از وجوه
مشترک تمام این مقالات تاکید برکسب تعداد زیادی لینک از سایر مکان های وب بوده است و شاید دربرخی
مقالات آموزشی شگردهایی برای درج لینک در سایر جایگاه های وب به شما آموزش داده شده باشد
 برای دیدن ادامه متن روی ادامه مطلب کلیک کنید
. در این
مطلب که برگرفته از سایت آرین هاست است علاوه برمرور اجمالی بر اصول رایج برای کسب رتبه در موتورهای
جستجو با شگردهای تازه تری آشنا خواهیدشد و شاید این مطلب طرز فکرشما درباره این موضوع را متحول
کند. اما اصول رایجی که معمولا درمطالب مشابه به آنها اشاره شده عبارتند از:

 
 

۱- موتورهای جستجو اهمیت صفحات وب را بر اساس میزان لینک به آن طبقه بندی می کنند.


در موتورهای جستجو خواهد شد.

متن بحث به افزایش رتبه شما در موتورهای جستجو کمک موثری خواهد نمود.
عوامل موثر در بالابردن رتبه سایت
اما در واقع چه عواملی در بالا بردن رتبه سایت شما نقش دارند؟ ۳- تبادل لینک بین سایت های هم خانواده یعنی سایت هایی که موضوع مشابهی دارند، موجب افزایش رتبه ۴- شرکت در بحث های رایج در تالارهای بحث و تبادل نظر، گفتمان و یا گفتگو و درج لینک در محل امضا یا در ۲- چنانچه لینک بیشتری در سایر پایگاه ها ثبت کنید رتبه بالاتری کسب خواهید کرد.

 

۱- طراحی اصولی سایت.
۲ - دقت در نوشتن بر چسب های متا (متاتگ).
۳ - بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو.
۴ - موتورهای جستجو حساسیت ویژه ای نسبت به نام صفحه و توضیحات صفحه دارند
۵ - بر خلاف تصور اغلب طراحان وب، کلمات کلیدی نقش کمتری ایفا می کنند.
۶ - چنانچه مقاله ای می نویسید و مایلید که مقاله شما در نتایج جستجو قرار گیرد بهتر است آن را در یک
صفحه مجزا قرار دهید و در قسمت نام صفحه، عنوان مقاله را بنویسید (title page ).
7- بهتر است در سایت خود به مقالات و مطالب خود چند بار لینک بدهید. برای مثال می توانید عناوین مقالات
سایت خود را درج کنید و خلاصه مقاله را در صفحه ای دیگر و متن کامل آن را در یک صفحه مجزا قرار دهید و
یا اینکه در همان صفحه ای که متن کامل مقاله را قرار می دهید به عنوان مقاله، لینک همان صفحه را بدهید.
۸- موتورهای جستجو صفحات شما را از بالا به پایین جستجو می کنند برای همین است که عنوان صفحات،
توضیحات و کلمات کلیدی اهمیت دارند. چنانچه بتوانید با حذف جدول ها و تصاویر، مطالب خود را در قسمت
های بالاتری از صفحه قرار دهید شانس شما در موتورهای جستجو بالاتر خواهد رفت. در ضمن در حین نمایش
نتایج جستجو، بخشی از مطالب شما برای بازدید کننده نمایان خواهد شد و او می تواند بفهمد که آیا مقاله
شما با موضوع مورد نظر او مرتبط است یا خیر.
۹ - چنانچه سایت شما رتبه ای در موتورهای جستجو ندارد زیاد هم عجله نکنید زیرا تا زمان رسیدگی موتورهای
جستجو مانند گوگل زمان زیادی دارید، چون ممکن است سایت شما هرماه یک بار مورد بازبینی موتورهای
جستجو قرار گیرد و عملکرد یک ماهه شما در بالابردن رتبه شما در موتورهای جستجو تعیین کننده خواهد بود.
۱۰- ارائه خدمات رایگان مانند ابزارهای مورد نیاز وب مسترها، مقالات آموزشی و کتاب های الکترونیکی در
کسب رتبه در موتورهای جستجو موثر خواهند بود زیرا تجربه ثابت کرده است که ارائه دهندگان خدمات رایگان
بدون هیچ زحمتی توسط دیگران تبلیغ می شوند. برای مثال پرشین گیگ، تمام تلاش خود را برروی کنترل سرور
خود متمرکز کرده است و سایرین از جمله وبلاگ نویسان هرکدام مطلبی در مورد خدمات این سایت درج کرده اند
و لینک این سایت را در وبلاگ خود قرار داده‌ اند.
۱۱- ارسال مقاله به سایت های دیگر. می توانید مقالات خود را برای سایر سایت ها و وبلاگ ها، ضمن اینکه
لینک خود را در بالا یا پایین مطلب قرار داده اید، ارسال کنید و خود را با این روش به عنوان منبع مقاله مطرح نمایید.
۱۲ - توصیه می شود در طرح های تبادل لینک و بنر شرکت کنید حتی برای مدتی محدود.
۱۳ - در سایت هایی که تبادل لینک به صورت لینک باکس دارند حتما شرکت کنید، مخصوصا اگر سایت یا وبلاگتان
به تازگی شروع به کار کرده است.
۱۴ - به شما توصیه می کنیم تا از طریق ایمیل با مدیران سایت ها در تماس باشید و درخواست خود را برای درج
لینکتان در سایت های مختلف مطرح نمایید.
۱۵- لینک خود را در سایت هایی که قسمت ثبت لینک دارند حتما ثبت کنید.
۱۶- دایرکتوری ها مکان های مناسبی برای ثبت لینک شما هستند، هرچند تاثیر چندانی در جذب مخاطب به
سایت شما ندارند.
۱۷ -اگر از نظر مالی شرایط مناسبی دارید حتما برای تبلیغ سایت خود در پایگاه های پربازدید سرمایه گذاری کنید.
۱۸ - هرچند موتورهای جستجو سهم بالایی در جذب مخاطب به سایت شما دارند اما قراردادن لینک و تبلیغ در
مکان های مناسب و پرترافیک مخاطبان را مستقیما به سایت شما هدایت خواهد کرد.
۱۹- رتبه شما با بالا رفتن تعداد لینک های شما افزایش نمی یابد بلکه رتبه شما زمانی افزایش می یابد که تعداد
نمایش سایت شما در نتایج جستجو افزایش یابد و مخاطبان بر روی لینک شما در موتورهای جستجو کلیک نمایند.
به عنوان مثال شما مطلبی در سایت خود تحت عنوان “آموزش هک” دارید. چنانچه کسی در گوگل و… این عنوان
را جستجو کند و سایت شما را مرتبط با این عنوان بیابد و برروی آن کلیک کند سایت شما در جستجوی این عنوان
رتبه بالاتری خواهد داشت. البته اگر تعداد زیادی مخاطب از این طریق به سایت شما برسند. ممکن است شما
مطلبی در مورد SMS رایگان بنویسید و رتبه پایین تری در موتورهای جستجو کسب کنید. شاید علت این امر این
باشد که مطلب شما جاذبه زیادی برای مخاطب نداشته باشد چون مخاطب شما گزیده ای از مطلب شما را در
نتایج جستجو مشاهده می کند.
۲۰- این نکته را هیچ وقت فراموش نکنید که “هر لینکی تاریخ مصرفی دارد” مثلا لینکی را که یک سال پیش سایت
دیگری به شما داده است هیچ نقشی در بالا بردن رتبه شما ایفا نمی کند، زیرا موتورهای جستجو به مرور لینک
های قدیمی را حذف می کنند.
۲۱- ip اختصاصی نقش بسیار مهمی در رتبه بندی موتورهای جستجو ایفا می کند. هرچند ممکن است اجاره ip
اختصاصی برای شما هزینه زیادی داشته باشد (از ۳۰ هزار تومان به بالا…) اما این نکته مهم را فراموش نکنید
که جستجوگرها از این طریق شما را به عنوان یک پایگاه مستقل جستجو می کنند و فرآیند جستجو برای
جستجوگر سریع تر و با ارزش تر خواهد بود. زیرا هنگامی که شما از یک ip اشتراکی استفاده می کنید موتور
جستجوگر شمارا از میان ده ها سایت دیگری که با این ip فعال هستند تفکیک می کند و اهمیت کمتری برای
شما قائل خواهد بود.
۲۲- توجه داشته باشید که تلاش برای افزایش رتبه وبلاگ و سایتی بی محتوا یا کم محتوا کار بیهوده ای است،
آنچه بیش از همه در بالابردن رتبه شما در موتورهای جستجو نقش دارد میزان محتوای سایت شماست، پس
تلاش خود را بیشتر برروی محتوای خود متمرکز کنید و بدانید که اگر محتوای بهتری ارائه کنید از سوی دیگران
مورد حمایت قرار خواهید گرفت.